دریا نیوز







ضربه کاري حزب الله


 کاندوليزا رايس وزير امور خارجه امريکا در يک کنفرانس خبري درباره تلفات انساني و حجم وسيع ويراني هاي لبنان گفت:
جنگ لبنان و پيامدهاي آن ، درد زايمان براي تولد خاورميانه جديد است.
، 19:51   /   کد خبر: 92   /   تعداد بازدید: 1175


 سوم آگوست ، کاندوليزا رايس وزير امور خارجه امريکا درست پس از بازگشت از سفر اسرائيل در يک کنفرانس خبري و در پاسخ به سوال خبرنگار هفته نامه نيوزويک درباره تلفات انساني و حجم وسيع ويراني هاي لبنان گفته بود:
جنگ لبنان و پيامدهاي آن ، درد زايمان براي تولد خاورميانه جديد است. با نگاهي گذرا به محافل نومحافظه کاران کاخ سفيد در هفته هاي اخير نيز مي توان رد پايي از چانه زني هاي گسترده بر سر احياي طرح / نظريه خاورميانه جديد که طرح اصلاح شده خاورميانه بزرگ است را يافت ؛ ساختار جغرافيايي جديدي که علاوه بر ارضاي مطامع رژيم هاي وابسته عرب منطقه به واشنگتن ، به عنوان حافظ منافع حياتي آن ، به روياي ديرينه سران تل آويو در تشکيل اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات نيز رنگ واقعيت مي بخشد. اين طرح از موضوعات چالش برانگيز عرصه سياست خارجي و داخلي دولت امريکا بوده است.
اگرچه سال 2001 و با پيروزي نومحافظه کاران در انتخابات رياست جمهوري ، يکي از راهبردهاي سياست خارجي بوش اجراي اين طرح بوده اما پس از تجديد ساختار قدرت در کاخ سفيد و افزايش موازنه قدرت و مانور سياسي بازها در مقابل کبوترها در دور دوم سکانداري بوش بر عرصه سياست امريکا به يکي از اولويت هاي کاخ سفيد تبديل شد. با اين حال اين موضوع همواره با واکنش منتقدان دولت بوش حتي طيفي از جمهوريخواهان روبه رو بوده است.
به باور آنها اين منطقه خيالي ترسيم شده که فقط هزينه هاي مضاعفي براي امريکا به همراه دارد باعث خدشه دار شدن بيشتر ماهيت امريکا در افکار عمومي منطقه مي شود. حتي پل اينگرام آن را يک توهم جديد بوش مانند مبارزه با تروريسم مي داند. در هر حال با تحولات اخير منطقه به نظر مي رسد هژموني کاخ سفيد در منطقه آنقدر ضعيف شده که فاقد قدرت مانور عملي درباره اين طرح حداقل تا پايان دوره رياست جمهوري بوش باشد.
راه يافتن حزب الله در دولت فواد سنيوره ، تشکيل دولت مستقل حماس به نخست وزيري اسماعيل هنيه و احياي کابينه بشار اسد نشانه هايي از به بن بست رسيدن استراتژي هاي دموکراسي سازي کاخ سفيد در منطقه و عينيت يافتن نتيجه هاي عکس مورد نظر واشنگتن است.

خلع سلام آرام
مطابق برنامه ارائه شده از سوي دولت شارون ، ارتش اسرائيل سال۲۰۰۲ از نوار غزه و ساحل شمال غربي رود اردن عقب نشيني کرد که اين مساله با اعتراضات شديد اقليت راستگراي پارلمان و افراطيون صهيونيستي داخلي روبه رو شد.۲ سال قبل نوام فدرمن يکي از تندروهاي متعصب يهودي که از زندان آزاد شده بود، درباره عقب نشيني اسرائيل از نوار غزه گفت: به نظر ما دولت شارون با تصويب اين طرح ، گام اول را براي ايجاد خاورميانه جديد برداشته است.
در همان سال نيز اميرعبدالله خواستار خروج اسرائيل از نوار غزه و متقابلا شناسايي و به رسميت شناختن آن کشور از سوي کشورهاي عربي شده بود. لذا بدون شک خروج تاريخي اسرائيل از غزه جدا از اين که نشان دهنده شکست مشت آهنين شارون در مقابل استراتژي مقاومت فلسطين است ، مي توان آن را در چارچوب طرح خاورميانه بزرگ کالبدشکافي کرد و حتي در آن زمان انتظار مي رفت اسرائيل وارد روند همکاري با امريکا در کنار ساير متحدان آن براي پيکار با تروريسم شود.
در لبنان نيز هنگامي که فواد سنيوره برخلاف نظر برخي گروههاي داخلي و خارجي تصميم گرفته بود حزب الله را وارد کابينه کند در دفاع از تصميم خود گفته بود: حزب الله بخشي از کشور ماست و حق دارد که در دولت لبنان نماينده داشته باشد. اين فرآيندها استراتژيست هاي کاخ سفيد را به اين نتيجه رساند که خلع سلاح گروههاي جهادي و مقاومت با اجراي طرحهاي خلع سلاح آرام به خاطر پايگاه عميق مردمي آنها نه تنها به سرانجامي نمي رسد بلکه منجر به تقويت جايگاه آنها مي شود. البته اين مساله را مي توان به عدم شناخت کاخ سفيد از دلايل پيدايش افکار ضدامريکايي مردم منطقه که ريشه در بنيادگرايي اسلامي دارد و هر روز ابعاد جديدتري به خود مي گيرد و عدم اعتماد و اطمينان به وعده هاي آنها نسبت داد. شرايط پيش آمده به گونه اي است که پايان بحران فعلي اسرائيل از مخمصه کنوني گريزناپذير به نظر مي رسد. بعد از مخالفت امريکا با آتش بس در کنفرانس صلح رم و نشست هاي اضطراري شوراي امنيت به اميد تحمل ضربات ناتوان کننده بر حزب الله که با ناکامي در اين راه مواجه شد اميدها در تل آويو و واشنگتن براي عملي کردن طرح خاورميانه جديد به ياس مبدل شده است. اکنون حتي در کاخ سفيد برخي بر اين امر معترف اند که ساختار فعلي قدرت در تل آويو توانايي پيشبرد اين طرح را ندارد و اين موضوع نيازمند يک تجديدنظر کلي است. اسرائيل گذشته از اين که از نظر وجهه منطقه اي و فرامنطقه اي در وضعيت مطلوبي قرار ندارد در ساختار درون نظامي نيز با چالش هاي عمده روبه رو است که حتي حيات سياسي دولت اولمرت را تهديد مي کند.

اشتباه محاسبه
بعد از خروج ارتش رژيم اسرائيل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و به دنبال آن ، پذيرش قطعنامه ۱۵۵۹، سران تل آويو همواره به دنبال راهي بودند که بتوانند ارتش اسرائيل را جايگزين حزب الله در جنوب لبنان کنند. توجيه آنها در اين باره به گفته شائول موفاز، وزير جنگ آن زمان اين بود که تداوم حضور نيروهاي حزب الله در مرزهاي شمالي اين رژيم همواره کانال مطمئني را براي رساندن کمکهاي تسليحاتي لجستيکي به گروههاي مقاومت فلسطين مثل حماس و فتح باز نگاه مي دارد و از اين رو تا اين نيروها در شمال اسرائيل مستقرند آرامش به سرزمين هاي اشغالي باز نخواهد گشت.
در آن زمان به اعتقاد آگاهان سياسي در راستاي اين هدف تل آويو سعي داشت به مهمترين کارکرد حزب الله که همانا حفظ توازن و تعادل قدرت نظامي منطقه بود پايان دهد؛ زيرا سران صهيونيست نيک واقفند که حذف حزب الله در عرصه تحولات منطقه به معناي اولين خاکريز مقاومت ، مي تواند به کالبد خالي خاورميانه بزرگ رنگ واقعيت ببخشد.
هر چند برخي تحليلگران همچون استيفن کوهن ، پژوهشگر ارشد موسسه مطالعات استراتژيک وزارت امورخارجه امريکا از همان هنگام درباره موقعيت اسرائيل که همزمان دو جبهه جنگ را براي خود باز کرده بود ابراز ترديد مي کردند؛ اما سران صهيونيست سعي داشتند با تکرار سناريوي سرکوب سرزمين هاي اشغالي و اين بار در لبنان مساله منازعه با حزب الله را پايان دهند. البته تل آويو بر خلاف استراتژي اجرايي در مناطق خودگردان فلسطين ، در لبنان سعي داشت از طريق ويران کردن و تخريب شديد تاسيسات زيربنايي و حتي منازل مسکوني عملا ناتواني حزب الله را در دادن پاسخهاي متقابل به تصوير بکشد و از اين راه ، ناتواني نيروهاي حزب الله در دفع حملات هوايي اسرائيل و دفاع از مردم لبنان برجسته شود تا در کوتاه مدت مقبوليت مردمي و مشروعيت عمومي آن را با چالش عمده روبه رو سازد و زمينه براي خلع سلاح حزب الله و حذف آن از صحنه تحولات سياسي نظامي لبنان مهيا شود؛ چيزي که در عمل هيچ گاه رنگ واقعيت به خود نديد.


۱۰ لشکر ناکام
طبق گزارش شوراي اطلاعات امنيتي بريتانيا امريکا (BASIC) که يک مرکز تحقيقات مستقل در لندن است در طول ۳۳روز جنگ نامتوازن ، براي جبران صدمات و ويراني هاي زيرساخت هاي لبنان بيش از ۶.۲ ميليارد دلار لازم است اما در همين جنگ اقتصاد اسرائيل چيزي بيش از ۱۱.۷ ميليارد دلار متحمل زيان شد. سال ۱۹۸۲ ارتش اسرائيل توانست در کمتر از چند ساعت بيروت را به اشغال خود در آورد. از اين رو نوامبر سال گذشته ارتش اسرائيل با حضور مشترک امريکا، انگليس و نيروهايي از ناتو يک مانور نظامي با مختصات فتح بيروت را انجام داد. چند ماه قبل از شروع جنگ طبق اسناد منتشر شده از سوي کميسيون مطالعات راهبردي خاورميانه وابسته به وزارت دفاع امريکا، هماهنگي هايي با کشورهاي عرب منطقه براي همراهي با اين سناريو شده بود و حتي خط انتقال ويژه تسليحات در مواقع اضطرار در فرودگاه هيترو انگليس و پايگاه نظامي واليد امريکا در قطر راه اندازي شده بود. با اين ديدگاه سران تل آويو در ۱۳ جولاي صرفا به بهانه اسارت دو سرباز اسرائيلي که هيچ اقدام عملي ديپلماتيک براي مبادله آنها انجام نگرفت با بيش از هزارها مورد نقض قطعنامه آتش بس ۱۵۵۹ در مزارع شبعا به مواضع حزب الله ، تهاجم خود را در سه جبهه نظامي ، رواني و ديپلماسي با روياي اشغال بيروت به مانند سال ۱۹۸۲ آغاز کرد ؛ اما چيزي که رخ داد، حاکي از يک اشتباه فاحش محاسبه بود. بر خلاف سال ۱۹۸۲در تهاجم اخير اسرائيل با وجود استفاده از ۱۰ لشکر مکانيزه و زرهي و پوشش هاي هوايي گسترده علاوه بر اين که نتوانست در درگيري هاي زميني ، به موفقيت چشمگيري دست پيدا کند حتي نيروهاي ويژه تيپ کماندويي گوراني نيز بارها در حلقه محاصره نظاميان حزب الله با تلفات سنگين مجبور به عقب نشيني شدند. 
 
ارسلان مرشدي