دریا نیوز







وصيت‌نامه آقاي سخنگو (طنز)

دريانيوز:آصفي از سخنگويي وزارت امور خارجه كناره گرفت و اين سمت را به حسيني واگذار كرد.

، 20:34   /   کد خبر: 314   /   تعداد بازدید: 875


وصيت‌نامه آقاي سخنگو


دريانيوز:آصفي از سخنگويي وزارت امور خارجه كناره گرفت و اين سمت را به حسيني واگذار كرد.

بسمه‌تعالي
جانشين عزيزم، جناب آقاي حسيني
اكنون كه پس از هشت سال از سخنگويي وزارت امور خارجه كناره مي‌گيرم، اخلاقا بر خود فرض مي‌دانم تا گوشه‌اي از تجارب ارزشمند خود را در اختيار جنابعالي قرار دهم تا از آن كمال استفاده را ببريد.
1ـ تكذيب كن تا كامروا باشي. هيچ كس از تكذيب ضرري نديده، ما هم جز سود و خيرات از آن نديديم. حتي اگر لازم شد حرف‌هاي خودت را هم تكذيب كن و اصلا هم خجالت نكش. خبرنگارها هم ديگر به تكذيب‌هاي پياپي ما عادت كرده‌اند.

2ـ هميشه منظور چيز ديگري است. يادت باشد كه يكي از وظايف رسانه‌ها و افكار عمومي اين است كه حرف‌هاي مسئولان را بد مي‌فهمند و اين وظيفه سخنگوست كه به همه گوشزد كند كه بد فهميده‌اند و منظور گوينده از فلان سخن، بهمان چيز بوده است. نيمي از اين هشت سال خدمت من در سمت سخنگو به همين كار گذشت كه پيش وجدان خودم شرمنده‌ام چون فكر مي كنم كم بوده.

3ـ همه چيز موازي است. ظاهربين نباش و فكر نكن كه چون عنوان جديدت «سخنگوي وزارت امور خارجه» است، پس اين وزارتخانه است كه مشخص مي‌كند، چه بايد بگويي.
ابدا اين‌طور نيست و دست‌كم ده سازمان و نهاد و شخصيت، در اين زمينه فعالند! هواي همه را داشته باش.

4ـ دست و دل باز باش، به خصوص با خبرنگارها، اكثر خبرنگارهاي رسانه‌‌هاي ما واقعا موجودات شريف و حرف‌گوش‌كني هستند و از اين جهت قابل احترام. به خصوص آن‌كه قانع هم هستند و در اكثر مواقع با يك هديه ناقابل هواي آدم را خوب دارند.
5ـ هيچ چيز شفافي وجود ندارد. پاسخ هيچ سوالي را درست و كوتاه و شفاف نده حتي اگر آن سؤال اين باشد كه «الان روز است يا شب؟»
يك سخنگوي خوب، رسانه‌ها را حسرت به دل يك «بله» يا «نه» خواهد گذاشت؛ همان طور كه من گذاشتم. اگر هم گهگاهي اين كلمات بي‌اختيار از دهانت بيرون پريدند، با «اما و اگر و ولي... » و اين طور حرف ربط‌هاي بي‌ربط، تا جايي كه مي‌تواني زهرشان را بگير.
قربانت - حميدرضا

 

اول مي‌بُرد، بعد مي شمارد!

جورج دبيلو بوش، رئيس‌جمهور آمريكا اندكي بعد از آن‌كه براي چندمين بار اعلام كرد كه ايران خطرناك‌ترين دشمن ايران در جهان است، گفت شخصا ويزاي سفر آقاي خاتمي به آمريكا را امضا كرده و اجازه داده است او بدون طي برخي مراحل قانوني (در آمريكا به انگشت‌نگاري‌هاي اهانت‌آميز مي‌گويند مراحل قانوني!) به آمريك سفر كند. جورج در بيان علت اين كار گفته است: «علاقه دارم بدانم افراد درون حكومت ايران چطور فكر مي‌كنند».
جالب اينجاست كه آقاي بوش اول درباره ديگران حكم صادر مي‌كند و بعد به فكر اين مي‌افتد كه ببيند ديگران چطور فكر مي‌كنند. داستان، داستان همان روباهي است كه داشت از جنگل فرار مي‌كرد، پرسيدند چرا فرار مي‌كني؟ گفت هر حيواني كه سه گوش داشته باشد، گوش‌هايش را مي‌برند، گفت تو كه سه تا گوش نداري. گفت اول مي‌برند بعد مي‌شمارند.
توضيح: قاعدتا دوستان متوجه شده‌اند كه به خاطر رعايت شئونات اسلامي ـ اخلاقي ما يك مقداري مكان وقوع حادثه را تغيير داده‌ايم و به گوش رسانده‌ايم. به بزرگي خودتان ببخشيد!


خبر خوش بازي

ما زياد ديده بوديم كه مجلات زرد براي جلب مشتري، خبرهاي خوشي را در صفحات داخلي نويد مي‌دهند و يا سريال‌هاي تلويزيون براي از دست ندادن تماشاگران (و از آنها مهمتر: آگهي‌دهندگان!) پايان يك ماجرا را صدها دقيقه به تأخير مي‌اندازند، ولي نديده بوديم مسئولان طراز اول يك مملكي دائما از اين شيوه‌ها استفاده كنند. اما در اين يك سالي كه گذشت ماهي و بلكه هفته‌اي نبود كه وزيري، وكيلي، سخنگويي... كسي، آگهي «اعلام يك خبر خوش در روزهاي آينده» را پخش نكند!

غالب اين خبرها هم يك جوري هستند كه به زحمت «مي‌گنجند»! از جمله اعلام خبر خوش كشف داروي قطعي بيماري ايدز. در حاليكه در نتيجه اين بيماري ويروسي، سيستم دفاعي بدن ضعيف مي‌شود و اين در نهايت و «به تدريج» باعث مرگ بيمار مي‌شود و به همين خاطر ادعاي كشف داروي قطعي براي اين بيماري، خيلي شگفت‌آور مي‌نمايد. (حتي شگفت‌آورتر از ادعاي دستيابي به جوش هسته‌اي در دانشگاه آزاد!)

جالب اينجاست كه اين «خبر خوش» در حالي اعلام شد كه برخي از مسئولان ذيربط در زمينه ايدز، با قاطعيت خبر دستيابي به اين دارو را رد كرده بودند و برخي هم اين مطلب را مربوط به مدتها پيش مي‌دانستند كه البته هنوز به ثبت نرسيده. جالب‌تر از همه اما اين گفته‌ وزير بهداشت است به نقل از ايسنا:
«اين داروي جديدي است كه گرفتن مجوز آن در حال اقدام است و پيگيري ثبت جهاني نيز اقداماتي است كه دوستان محقق در حال پيگيري هستند و ثبت داخلي نيز در شرف اقدام است».

ضرب‌المثل: اول خرس را شكار كن بعد پوستش را بفروش!